تهران پرجمعیت‌ترین شهر و پایتخت ایران، مرکز استان تهران و شهرستان تهران است. با ۸٬۶۹۳٬۷۰۶ تن جمعیت، بیست و چهارمین شهر پرجمعیت جهان و پرجمعیت‌ترین شهر باختر آسیا به‌شمار می‌رود به نوشته ویکی پدیا. کلان‌شهر تهران نیز دومین کلان‌شهر پرجمعیت خاورمیانه است.

از دید ناهمواری‌های طبیعی، تهران به دو ناحیهٔ دشتی و کوهپایه‌ای البرز تقسیم می‌شود و گسترهٔ کنونی آن از ارتفاع ۹۰۰ تا ۱۸۰۰ متری از سطح دریا امتداد یافته‌است. تهران دارای اقلیم نیمه‌خشک است. در بیشتر سال‌ها، فصل زمستان نیمی از کل بارش‌های سالانهٔ تهران را تأمین می‌کند و تابستان نیز کم‌باران‌ترین فصل در تهران است.

تهران


تهران شهری با گوناگونی گروه‌های قومی است اما جمعیت خارجی آن کم است. به عنوان بزرگ‌ترین شهر فارسی‌زبان جهان، اکثریت مردم تهران را پارسیان تشکیل می‌دهند و بیشتر مردم این شهر رسماً مسلمان و شیعهٔ دوازده‌امامی هستند. دیگر جوامع مذهبی در تهران شامل بهائیان، زرتشتیان، مسیحیان و یهودیان می‌شود. جرائم ارتکابی و مسائلی همانند نقض حقوق کودکان و زنان، از مشکلات این شهر هستند.


پیشینهٔ زندگی در تهران به دوران نوسنگی برمی‌گردد و کاوش‌های باستان‌شناسی صورت گرفته در تهران، منجر به کشف اسکلت‌های ۷۰۰۰ سالهٔ انسان و ابزارهای سنگی شد. در اوایل سده هفتم، با ویرانی شهر ری و مهاجرت مردم آن به تهران، دانش تجارت، ساخت‌وساز و شهروندی مردم ری به تهران انتقال یافت و باعث پیشرفت آن شد. در دوران صفوی بسیار بر اهمیت تهران افزوده شد اما سرچشمهٔ شکوفایی و پیشرفت این شهر، به پایتختی آن بر می‌گردد. آقا محمدخان قاجار، بنیان‌گذار دودمان قاجار که پس از بارها تلاش برای تصرف تهران، بالاخره موفق به انجام این کار شده بود، در نوروز سال ۱۱۶۵، پس از سال‌ها جنگ با خاندان زند و مدعیان پادشاهی، تهران را پایتخت خواند. تبدیل شدن تهران از شهری معمولی به یک پایتخت مدرن، از دوران پهلوی شروع شد. در دوران پهلوی، امور کشوری در پایتخت متمرکز شد و شمار کارکنان دولتی در شهر به سرعت افزایش یافت؛ در این دوران، شهر تهران علاوه بر دو وظیفهٔ سیاسی و تجاری، وظیفهٔ اداری را نیز پذیرفت. با انقلاب ۱۳۵۷ و آغاز جنگ ایران و عراق، برای نزدیک به یک دهه توسعه‌ای در تهران صورت نگرفت و پس از پایان این دوره، توسعهٔ پایتخت ایران ادامه یافت و تهران به کانون پذیرش جمعیت در ایران تبدیل شد.


تهران کانون اقتصادی ایران است و اولین منطقهٔ صنعتی این کشور محسوب می‌شود اما فعالیت‌های اقتصادی بین‌المللی نقش چندانی در شمار شاغل‌های آن ندارد. بر اساس آمار سال ۱۳۹۵، سهم تهران در کل تولید ناخالص داخلی ایران ۲۱ درصد است و با اختصاص نیمی از بخش صنعت کشور به خود، نقش مهمی در اقتصاد ایران دارد. این شهر یکی از مهم‌ترین مراکز گردشگری ایران به حساب می‌آید و دارای مجموعه‌ای از جاذبه‌های گردشگری است که شامل کاخ‌ها و موزه‌هایش می‌شود. برج آزادی نماد تهران است و از منشور کوروش بزرگ، برای نخستین‌بار در این مکان پرده‌برداری شد. برج میلاد نیز نماد دیگر تهران و بلندترین برج ایران است. تهران با میزبانی بازی‌های آسیایی ۱۹۷۴، نخستین شهر در خاورمیانه بود که میزبان بازی‌های آسیایی می‌شود و مجموعه ورزشی آزادی به عنوان یکی از پیشرفته‌ترین‌های آن دوران، هم‌زمان با این بازی‌ها در ۱۰ شهریور ۱۳۵۳ گشایش یافت.


از نظر اداری، تهران به ۲۲ منطقه و ۱۲۲ ناحیهٔ شهری تقسیم شده‌است و شهرهای تجریش و ری را دربر گرفته‌است. ادارهٔ شهر توسط شهرداری تهران انجام می‌شود. شهردار تهران توسط شورای شهر تهران انتخاب می‌شود و این شورا بر عملکرد شهرداری نظارت و برای ادارهٔ شهر، قانون‌گذاری می‌کند. در سال ۱۳۴۷، نخستین طرح جامع تهران، با افق ۲۵ ساله و با مسئولیت عبدالعزیز فرمانفرمائیان و ویکتور گروئن تهیه شد که تاکنون از مهم‌ترین مبنای قانونی توسعهٔ شهر تهران بوده‌است. به عنوان یک مرکز سیاسی و اداری، مهمترین نهادهای دولتی و قضایی ایران، همانند وزارتخانه‌ها و مجلس شورای اسلامی که تهران ۳۰ نماینده در آن دارد، در این شهر واقع شده‌است. این شهر دارای دو فرودگاه بین‌المللی امام خمینی و مهرآباد است که از پررفت‌وآمدترین فرودگاه‌ها در ایران هستند.

تهران


گفتاوردها

کلمهٔ «تهران» در ادبیّات سیاست خارجی دولت‌ها، به عنوان نماد دولت ایران شمرده می‌شود.

خطوط پررنگ، متنی است که در زیر تصاویر بکاررفته است.


«شهر تهران هویت یکپارچه‌ای ندارد که بشود آن را تعریف کرد. در واقع تهران کلانشهری است که درآن همه خرده فرهنگ‌ها و اقلیت‌ها با هویت‌های مستقل و حتی شیوه‌های زیستی مستقل خودشان زندگی می‌کنند. به همین خاطر تنها کسی می‌تواند این شهر را به درستی بشناسد و بنویسد که این چندپارگی و هویت منتشر را به درستی شناخته باشد.»

بلقیس سلیمانی۱

«اگر خوب گوش کنیم هنوز صداهای گذشته در تهران وجود دارد؛ مثلاً وقتی نیمه‌شب است و در کوچه‌ای آواز بیات تهران را می‌شنوی…»

علی خدایی۲

«همه مردم این شهر از هرکجای این سرزمین که به تهران آمده باشند، فرهنگ و قومیت خودشان را هم آورده‌اند؛ بنابراین تهران مجموعه‌ای از همه اقوام است و می‌شود داستان‌هایی براساس سرگذشت هرکدام از این آدم‌ها نوشت، آدم‌هایی که هریک گوشه‌ای از این شهر زندگی و تلاش می‌کنند و این شهررا از یک روستای کوچک به نام «چنارستان» به یکی از پایتخت‌های بزرگ، پرجمعیت و نامدار جهان تبدیل کرده‌اند.»

هوشنگ مرادی کرمانی۳

«نگاه افراطی وتعصب‌آمیز همیشه چیز بدی است؛ اینکه فقط تهران را آلودگی و مشکلاتی ببینیم که درگیرش بوده‌ایم. خود من دراین شهر نوشابه فروخته‌ام، کارمند بوده‌ام و روزهای خوب و بد آن را لمس کرده‌ام. اما این نگاه که بگوییم همه چیز این شهر زشت و بد است، همانقدر نگاه نادرستی است که بخواهیم بگوییم تهران بهشت است.»

هوشنگ مرادی کرمانی۴

«ما تصویر روشنی از روابط اجتماعی و سبک زندگی آدم‌ها در تهران پنجاه یا صد سال دیگر نداریم، ولی من فکر می‌کنم به طور طبیعی همه آدم‌ها نسبت به گذشته این حس نوستالژیک را دارند. همیشه تحولات اجتماعی برای چیزهایی که از دست می‌رود دلتنگی ایجاد می‌کند، حتی اگر آن چیزها با تلخی‌ها و سختی‌هایی همراه بوده باشند.»

محمدرضا زائری۵

«همیشه این پرسش را از خودم داشتم که این شهر چیست و کیست و من چطور باید آن را بشناسم و با آن دوستی برقرار کنم.»

مهدی ربی۶

«وقتی شما در شهری مثل تهران حرکت می‌کنید، این شهر می‌تواند دوره‌های مختلفی را که از سرگذرانده است، همزمان به شما نشان بدهد؛ بنابراین هر شهر با ابعاد متفاوت خود می‌تواند زوایه دید متفاوتی را به ما نشان بدهد، البته اگر قابلیت دیدن آن را داشته باشیم… مهم‌ترین مسئله در برخورد با شهری مثل تهران را لذت بردن از آن است. این لذت باید به‌گونه‌ای باشد که حتی وقتی از آلودگی یا سروصدا حرف می‌زنیم، بتوانیم لبخند بزنیم.»

مهدی ربی۷

«تهران متأسفانه در حال حاضر به یکی از شهرهایی تبدیل شده که ادب و تربیت در آن به حداقل ممکن خود قرار دارد. این موضوع به دلیل به هم ریختگی طبقات اجتماعی و فقدان آموزش مدنی در این شهر است. شاید برخی مجریان به این نقد من، خرده بگیرند. به نظرم دلیلش این است که رابطه آن‌ها با جامعه، حالت رسمی و مملو از تعارفات رایج ایرانی است. برای من که در شهر تهران رفت و آمد داشته و با جامعه سروکار دارم، بی‌ادبی به یک اصل در شهر تهران تبدیل شده است.»

محمود سریع‌القلم ۸

«من در منطقه نیاوران تهران به راننده اتومبیلی که سوبله (و نه دوبله) ایستاده بود با زبان خیلی ملایمی گفتم لطف می‌کنید قدری جلوتر پارک کنید، چون ترافیک سنگینی در نتیجه توقف شما ایجاد شده است. پاسخ ایشان این بود که من هر کاری دوست داشته باشم می‌کنم. در اعتراض شهروند دیگری، وی گفت زیاد حرف بزنید شما را مچاله می‌کنم بعد می‌اندازم در جوب. در مورد جملات این راننده متخلف، می‌توان تحقیقات گسترده‌ای دربارهٔ فرهنگ خودخواهانه ایرانی انجام داد.»

محمود سریع‌القلم ۹

«علی‌رغم توسعه‌های روزافزون در تهران متأسفانه امروز میزان رضایت از زندگی کاهش پیدا کرده که یکی از دلایل عمده آن عدم مسئولیت‌پذیری اجتماعی است… متأسفانه ایران از حیث نیکوکاری در شاخص‌های جهانی رتبه خوبی ندارد و در این چند ساله عقب رفته است …».

احمد مسجدجامعی۱۰

«تهران ما هم از معدود شهرهایی است که در کنار خود کوهی با این همه زیبایی و طراوت دارد، اما چند درصد ساخت‌وسازهای شهری در تهران با این دید ساخته شده‌اند، جدای از ساختمان‌هایی که در شمال تهران و با تصرف کوه و کوهپایه‌ها، ساخته می‌شوند و طبعاً چنین دیدگاهی را ندارند، عموماً در فعالیت‌های عمرانی شهری، احترام به کوه، درخت، نور، آب، خاک، باد و خلاصه طبیعت، اصلی فراموش شده است و عموماً با سازه‌هایی روبه‌رو می‌شویم که شهروندان را آزار می‌دهد.»

احمد مسجدجامعی۱۱

«شهر تهران خفقان گرفته بود، هیچ‌کس نفسش درنمی‌آمد؛ همه ازهم می‌ترسیدند، خانواده‌ها از کسان‌شان می‌ترسیدند بچه‌ها از معلمین‌شان، معلمین از فراش‌ها، و فراش‌ها از سلمانی و دلاک؛ همه از خودشان می‌ترسیدند، از سایه‌شان باک داشتند. همه‌جا، در خانه، در اداره، در مسجد، پشت ترازو، در مدرسه و در دانشگاه و در حمام مأمورین آگاهی را دنبال خودشان می‌دانستند. در سینما، موقع نواختن سرود شاهنشاهی همه به‌دور و بر خودشان می‌نگریستند، مبادا دیوانه یا از جان گذشته‌ای برنخیزد و موجب گرفتاری و دردسر همه را فراهم کند. سکوت مرگ‌آسایی در تمام کشور حکم‌فرما بود. همه خود را راضی قلمداد می‌کردند. روزنامه‌ها جز مدح دیکتاتور چیزی نداشتند بنویسند. مردم تشنه خبر بودند و پنهانی دروغ‌های شاخدار پخش می‌کردند. کی جرأت داشت علنآ بگوید که فلان چیز بد است مگر ممکن می‌شد در کشور شاهنشاهی چیزی بد باشد. اندوه و بیحالی و بدگمانی و یأسِ مردم در بازار و خیابان هم به‌چشم می‌زد مردم واهمه داشتند از این‌که در خیابان‌ها دور و برشان را نگاه کنند مبادا مورد سوظن قرار گیرند. خیابان‌های شهر تهران را آفتاب سوزانی غیرقابل تحمل کرده بود.»

بزرگ علوی در «چشم‌هایش»؛ دربارهٔ متفقین در تهران، ۱۹۴۳ م / ۱۳۲۲ ش

«چه کسی گفته تهران شهر است؟ آیا به صرف بودن چند خیابان و آسمان‌خراش و ماشین می‌توانیم به جایی بگوییم شهر؟ آن هم یک شهر قرن بیست‌ویکمی؟ چشمتان را ببندید و میدان‌هایی را که جوان‌ها در آن حلق‌آویز شده‌اند در نظر بیاورید. واقعاً شما به تهران می‌گویید شهر؟»

منیرو روانی‌پور ، مصاحبه با بی‌بی‌سی-دوم فوریه ۲۰۰۸–۱۳ بهمن ۱۳۸۶

«تهران از یک طرف نماد آبادانی، صلاح، سعادت و سبک زندگی در کشور است و از طرف دیگر به عنوان الگو و خط دهنده برای شهرهای سراسر کشور، مطرح است… حقیقتاً معماری و نمای تهران، نمای یک شهر اسلامی نیست و شهرداری و شورای شهر باید این موضوع را جزو جدی‌ترین مسائل خود بدانند.»

سید علی خامنه‌ای ۱۳۹۲/۱۰/۲۳۱۲

«من از این ارتفاعات تهران نگرانم. این ارتفاعات نباید تبدیل شود به خانه، آهن و سیمان. این ارتفاعات باید به شکل طبیعی ارتفاعات بماند.»

سید علی خامنه‌ای۱۳

«تهران‌نشین بودن به معنای برتری نیست، چه بسیار هنرمندان اصیل و فاخری که درپایتخت نیستند…»

زهرا دری۱۴

«ما می‌توانیم شهرهای خود و از جمله تهران را از لحاظ فرهنگی دارای هویت کنیم در حالی که امروز پایتخت ما جندان هویتی ندارد».

ناصر فکوهی۱۵

«تهران چند خصوصیت اساسی دارد … تهران پایتخت است و بنابراین گروهی از کارکردها و موقعیت‌ها را دارد که شهرهای دیگر ندارند. امروز به معنایی در سیستم جهانی پایتخت هرگز نمی‌تواند خواب داشته باشد، چون باید به این سیستم جهانی وصل باشد.

تهران یک پایتخت بزرگ است. در همه کشورها پایتخت کلان شهر نیست حتی در کشورهای توسعه یافته داریم که پایتخت‌های کوچک دارند این کلان شهر بودن به عنوان یک ویژگی دیگر تهران به همره جمعیت چندین میلیونی آن باعث می‌شود که حتماً زندگی شبانه در این شهر وجود داشته باشد. یک کلان شهر هیچگاه نمی‌تواند متوقف شود».

ناصر فکوهی۱۶

«باید یک سیستم با کیفیت و ایمن حمل و نقل عمومی داشته باشیم. یکی از کارهایی که تمام شهرهای بزرگ کرده‌اند این است که هیچ ساعتی از شبانه روز وجود ندارد که وسیله حمل و نقل عمومی نباشد و در این خصوص پاریس از تمام شهرهای اروپایی پیشرفته‌تر است.»

ناصر فکوهی۱۷

«پیاده حرکت کردن در تهران تقریباً به یک امر غیرممکن تبدیل شده است. هر اتوبانی که ساخته می‌شود شهر را قطع می‌کند و امکان راه رفتن در آن را از بین می‌برد. هرچقدر هم که شهر سبز شود، وقتی به دلیل شدت آلودگی هوا امکان رفتن به پارک نباشد چه فایده‌ای دارد.»

ناصر فکوهی۱۸

«خود حضور مردم امنیت است، خلوت نبودن امنیت است و خطرناک‌ترین حالت ممکن برای یک شهروند خیابان خالی و خلوت است و خطرناکتر از آن خیابان‌ها تاریک است که مردم مجبور به عبور از آنها هستند.»

ناصر فکوهی۱۹

«هویت شهری در تهران تقریباً از بین رفته است، محله‌ها کم و بیش هستند اما هویت قبلی را ندارد، یعنی نمی‌توان محله‌ها را از هم تشخیص داد. در حقیقت هویت در سطح کل شهرهای ایران از بین رفته است. همه جا ساختمان‌ها یک شکل است. یکی از اشکالات کشور این است که روستاها به سرعت در حال تبدیل شدن به شهر هستند. در تهران شکلی از نما ساخته می‌شود و بلافاصله الگوی آن در بندرعباس ساخته می‌شود و دلیل آن این است که هویت‌های محلی را در سطح ایران از دست داده‌ایم و به جز بعضی شهرها که خودشان احساس تعلق هویتی می‌کردند در سایر شهرها از بین رفته است.»

ناصر فکوهی۲۰

«گاهی فکر می‌کنم اگر با تهران سر نکنیم و با آن اخت نشویم، تهران است که یک‌جوری و یک‌جایی ما را قال می‌گذارد و دست‌به‌سرمان می‌کند. فیلم ساختن از این شهر انگار برایم راهی برای اُخت شدن با آن و عقب نماندن از تغییر حالِ دائمش است. مدت‌هاست نظر و احساسم این است که تهران را نه بناها و نه گذشته‌اش، که آدم‌هایش تعریف می‌کنند، آن‌هم در زمان حال و زندگی روزمره‌شان. روسو گفته خانه‌ها town را می‌سازند و city از مجموعهٔ آدم‌ها شکل می‌گیرد. در پیِ تعریفِ کلان از تهران‌ایم و ده یا به روایتی دوازده‌میلیون جمعیتِ آشکار و نهان این شهر فریاد برمی‌آورند که شهر و هویتش ماییم، ما را ببینید!».

پیروز کلانتری۲۱

«کسی مخالف توسعه مراکز تجاری نیست اما سؤال این است که تهران تا چه اندازه به توسعه فضاهای تجاری نیاز دارد و این اقدامات در کدام مناطق و با چه اولویت‌هایی باید انجام شود. تهران به اندازه کافی در معرض ساخت‌وساز و بهره‌برداری‌های اقتصادی و تجاری بوده، حرف ما این است که باید به سمت کیفی‌سازی برویم و این کیفی‌سازی با توسعه مراکز تجاری بیشتر محقق نمی‌شود.»

عبدالحسین مختاباد۲۲

«متأسفانه هم‌اکنون شهر تهران همانند یک شهر پرترافیک، آلوده و مملو از برج‌های سربه فلک کشیده است.»

عبدالحسین مختاباد۲۳

«تهران از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۷۰ تقریباً بدون مدیریت رها شده بود و اتفاقات عجیبی در گوشه و کنار این شهر افتاده است و هم‌اکنون برای حل کردن این اتفاقات شهرداری تهران نیاز به حمایت بیشتری از سایر دستگاه‌ها دارد.»

عبدالحسین مختاباد۲۴

«تهران شهری است که در معرض حملات مختلف محیط زیست، اجتماعی و فرهنگی قرار گرفته و از همه مهمتر، بحران آب و زلزله این شهر است.»

عبدالحسین مختاباد۲۵

«باید اذعان کرد که تهران در قیاس با شهرهای دیگر کشورها در ابعاد پروژه‌های عمرانی شهری مثال زدنی است و در خصوص اتوبان‌ها، پل‌ها، برج‌های سر به فلک کشیده، پارک‌ها و حتی اماکن فرهنگی و هنری نیز اینطور است. امّا تهران شهر مثال زدنی برای زندگی نیست چرا که بایسته‌های اقتصادی، شغلی و نسبت‌های عاطفی در آن وجود ندارد و در انبوه معضلات طبیعی اجتماعی و فرهنگی دست و پا می‌زند.»

عبدالحسین مختاباد۲۶

«اهالی شریف تهران باید به شادی بدون دلهره برگردند و یکی از راه‌های شادمانی بازگشت به یک محیط زیست سالم و با طراوت است که مدیریت شهری باید آن را فراهم کند.»

عبدالحسین مختاباد۲۷

«در اصفهان می‌بینید که مسجدجامع با مسجد حکیم و مسجدشیخ‌لطف‌الله درعین‌حال که مشترکاتی دارند، متفاوتند. در تهران همه‌چیز مشابه است. این بابت آن است که این بخش‌ها صرفاً به دست مهندسان ساخته شده است.»

سعید معیدفر۲۸

«ددر لندن به‌عنوان مرکز مدرنیته، خیابان صاف نمی‌بینیم. خیابان‌ها پیچ‌درپیچ هستند. اگر نقشه شهر تهران را در کنار نقشه شهر لندن بگذارید، متوجه مهندسی بدقواره در شهر تهران و نگاه فرهنگی و انسان و اجتماعی در لندنی که در مرکز یکی از کشورهای مدرن است می‌شوید، بنابراین به‌نظر می‌رسد متأسفانه هر جایی دلشان خواسته خانه‌های مردم را خراب کرده‌اند… به‌نظر می‌رسد شهر در حال توسعه است و فقط با تصور و ادراک یک‌نفر، نه براساس ادراک جمعی مردم.»

سعید معیدفر۲۹

«تصمیم نهایی را در توسعه شهر باید مردم بگیرند. وقتی شما می‌آیید یک خیابان در زندگی مردم می‌کشید حق آنهاست که در این مورد اظهارنظر کنند. وقتی اجازه می‌دهید در کوچه‌ای که به‌زور دوماشین از کنار هم رد می‌شوند دوطبقه به تراکم خانه‌ها اضافه شود، خانه‌هایی که نو هستند، خراب می‌شوند تا دو طبقه اضافه کنند آسایش و آرام شما از بین می‌رود. نه شب آرامش دارید و نه روز. متأسفانه این نوع تفکر نسبت‌به شهر تفکری است که به‌هیچ‌وجه با روح زنده شهر هماهنگ نیست و بلکه با یک شهر مرده انطباق دارد و شهری که ایجاد می‌شود، شهر بی‌روح است و شهری است که بیگانگی را در روابط اجتماعی بیشتر می‌کند. شهری است که به محض خروج از خانه نه می‌توانید با همسایه ارتباط برقرار کنید و نه با دیگر شهروندان و نهایتاً چنان فضایی در شهر شما به وجود می‌آید که مثل این است که از در که بیرون می‌روید زره بر تن می‌کنید و به جنگ با هم می‌روید. در خیابان‌ها در همه‌جا به جنگ هم می‌روید.»

سعید معیدفر۳۰

«تهران هیچ هویتی ندارد چرا که ساخت وسازها در آن یکسان، کلیشه‌ای و بدون تناسب با اقلیم، روحیات و فرهنگ جامعه صورت گرفته است… متأسفانه اثری از هویت، فرهنگ و ارزش‌های ما در ساخت و سازها نیست و بیگانگی سرتا سر آن را فرا گرفته است. به طوری که این ساخت وسازها به اغتشاش در روابط اجتماعی دامن می‌زند.»

سعید معیدفر۳۱

«شهری که من دوستش داشتم جلوی چشمم مُثله شد. هر بار به دست یک شهردار افتاد و هر کدام بنا به سلیقه شخصی‌شان تغییراتی در آن انجام دادند. طرف چهار تا سفر رفته دوبی و قطر و از روی معماری درجه دو، مقلدانه و بی‌هویت آنجا می‌خواهد در تهران ساخت‌وساز راه بیاندازد، نتیجه‌اش این ساختمان‌ها و برج‌های بی‌ربط است. ساختمان‌ها نه ربطی به هم دارند و نه ربطی به شهر تهران.»

مسعود کیمیایی۳۲

«این همه آشفتگی که در فضای معماری تهران و زیباسازی این شهر وجود دارد نتیجه کج‌سلیقگی و فقدان درک زیباشناسانه است. این‌ها می‌خواهند زیبایی را به تهران هدیه بدهند ولی اصلاً نمی‌دانند زیبایی چیست؟»

مسعود کیمیایی۳۳

«تهران شهر بهم‌ریخته‌ای است. مدام هم بهم‌ریخته‌تر می‌شود و سرعت این بهم‌ریختگی خیلی زیاد است.»

مسعود کیمیایی۳۴

«هر کسی شهرش را دوست دارد. البته تهرانی‌ها معروف‌اند به راست‌گویی، درست‌کاری و پاکیزگی.»

مسعود کیمیایی۳۵

«اشکال کار اینجاست که این برج‌ها را از روی برج‌هایی که در دوبی و کویت و قطر دیده‌اند، می‌سازند. برجی که در ایران ساخته می‌شود باید هویت ایرانی داشته باشد. آپارتمان‌ها باید با خواسته‌ها، فرهنگ و سلیقه ایرانی ساخته شود. ایرانی از اینکه دیوار به دیوار همسایه‌اش زندگی کند پرهیز دارد. ایرانی نمی‌خواهد همسایه‌ها صدای او را بشنود. این باید در ساخت آپارتمان رعایت شود. اصلاً ربطی به مذهب ندارد.»

مسعود کیمیایی۳۶

«مردمی فوق‌العاده مهربان و مهمان‌دوست. در واقع، من شگفت‌زده شده بودم: تهران آمریکایی‌ترین شهری است که به حال دیده‌ام … و از تفاوتی که بین ایران سیاسی، که ما از طریق خبرها با آن آشنا هستیم، و ایران واقعی که ایرانی‌ها هر روز در آن زندگی می‌کنند، خشنود شدم.»

آنتونی بوردین یادآوری سفر ماه ژوئن (خرداد – تیر ۱۳۹۳) خود به ایران۳۷

«بر اساس آمارهایی که ما گرفته‌ایم، در تهران تقریباً ۱۲۰۰ کتابفروشی داریم، درحالی که برای فروش لوازم آرایشی، ما ۵۹۰۰ فروشگاه داریم؛ گردش مالی اقتصاد نشر ۸۰ میلیارد تومان است امالوازم‌آرایشی ۲۰ هزار میلیارد تومان.»

محمدباقر قالیباف۳۸۳۹

«ما آینده تهران را به صورت شهری جهانی ترسیم کرده‌ایم و آن را در آینده به مثابه شهر دانش و شهر فرهنگ می‌بینیم؛ شهری تأثیرگذار در تحولات جهانی که مرکز تعاملات، گفتگوها، آموزش و تصمیم‌گیری در سطوح مختلف محلی و بین‌المللی است و در آن مهمترین عنصر شهری، هویت و مهمترین کالا در شهر، تولیدات فرهنگی خواهد بود.»

محمدباقر قالیباف۴۰

«ما تهران آینده را به مثابه شهر دانش می‌بینیم که در آن دانش و افکار به عنوان مهمترین محرک‌های تولید مشاغل دانش‌بنیان خواهند بود. همچنین ما تهران را به صورت شهر فرهنگ می‌بینیم که در آن مهمترین عنصر شهری هویت و مهمترین کالا در شهر تولیدات فرهنگی خواهد بود.»

محمدباقر قالیباف۴۱

«شهر تهران مایه افتخار اسلام و تشیع است. همه مهمانان خارجی زمانی که وارد شهر تهران می‌شوند به این نکته اذعان می‌کنند با وجود کمبودها و مشکلات، هیچ اثری از اعمال تحریم‌های اقتصادی در این شهر زنده و سالم تهران دیده نمی‌شود.»

محمدباقر قالیباف۴۲

«از این پس با توسعه امکانات کالبدی نمی‌توان کیفیت زندگی شهروندان را ارتقاء داد. شهر تهران به نقطه‌ای رسیده که برای ارتقای کیفیت زندگی نیازمند بهبود سبک زندگی هستیم.»

محمدباقر قالیباف۴۳

«وقتی مهمانان خارجی به شهر تهران وارد می‌شوند ناگزیر در مقابل نظافت، پیشرفت و زیبایی‌های این شهر به زبان آمده و اقرار می‌کنند که تهران حتی از پاریس تمیزتر است.»

محمدباقر قالیباف۴۴

«در این شهر کم نیستند افرادی که برای حداقل‌های تغذیه اینقدر که زنده بمانند ناتوانند اما با نجابت و شرافت و کرامت آن را بیان نمی‌کنند.»

محمدباقر قالیباف۴۵

«تهران شهری است که از قاعده یک کلانشهر خارج شده و به یک ابرشهر تبدیل شده است اما زیرساخت‌های این شهر متناسب با آن توسعه پیدا نکرده‌اند.»

حسین طلا۴۶

«در اروپا شهرهایی هستند که سیستم انتخاب شهردارانشان به مانند تهران است و مدیریت شهری موفقی هم دارند… تهران شهر بزرگی است و جمعیت قابل توجهی نیز دارد از این رو می‌توان از ظرفیت‌های این شهر در جهت تبادل تجربیات مدیریت شهری استفاده کرد.»

اشتقان تارلوش۴۷

«حدود هفت میلیون ساکن حومه تهران در مرکز این شهر شاغل‌اند و روزانه بین تهران و حومه در حال تردد هستند. حمل و نقل شهر تا شهر برای متروپلیسی مثل تهران قابل تصور نیست و نباید تهران را تنها یک نقطه فرض کرد.»

عباس آخوندی۴۸

«تهران؛ پایتخت ایران، میهن‌مان. شهری که هر روز در هیاهوی صدا در آن گم می‌شویم و هر شب در آرامش و سکون کوچه پس‌کوچه‌هایش باز پیدا می‌شویم. شهری که گاه در هر گوشهٔ آن می‌توان مناظر و تصاویری را به چشم دید که وجودمان را از شادی می‌آکند و یا … از غم لبالب می‌کند. شهری که می‌توان صفحه‌های درخشان تاریخ را در آن ورق زد و … و نیز برگ‌هایی سرخ و سیاه که دوست داریم از کتاب تاریخ محوشان کنیم؛ و ما امروز ساکن این شهریم. شهری که شهروندانی از نقاط مختلف کشور با آداب و خرده‌فرهنگ‌های گوناگون و متنوع در آن ساکنند؛ و ما به عنوان یکی از شهروندان این شهر بزرگ، چگونه می‌توانیم زندگی کنیم تا حقوق هم‌شهری‌هامان پامال نشود.»

شعار سال ۱۳۹۴ رادیو تهران صدای پایتختت

«شهریست پر از همهمه و قالاقیل/بهتان و دروغ و غیبت و فحش سبیل//خسته‌ایم از این همهمه‌ای گوش امان/مُردیم ازین زندگی ای مرگ دخیل.»

محمدتقی بهار۴۹

«ما ۱۰ هزار ولگرد، رهاشده، بیمار، مهجور و… در سطح تهران داریم. زن و مرد در حال مصرف هستند. این می‌تواند انتقال فرهنگ بد باشد. جایی به نام پایتخت جمهوری اسلامی ایران مورد بازدید میهمانان خارجی شامل سفرا و هیئت‌ها قرار می‌گیرد و می‌آیند می‌بینند.»

انوشیروان محسنی بندپی۵۰

«عمر مفید بعضی از ساختمان‌های تهران کوتاه باشد ولی پنجاه سال پیش این‌طور نبود. ساختمان‌های قرص و محکم ـ به‌ویژه در محلات اعیان‌نشین ـ کلنگی می‌شوند تا با تخریب آنها ساختمان‌هایی مطابق آخرین مد روز ساخته شود… این کوتاه‌مدت بودن جامعه است که کلنگی بود ساختمان‌ها را ممکن می‌سازد. مسئله خیلی گسترده‌تر از کلنگی کردن ساختمان‌ها توسط افراد و بساز و بفروش‌ها است. شما اگر به یک قرن گذشته توجه کنید، می‌بینید چه تخریب عظیمی از آثار تاریخی در تهران و شهرهای دیگر و حتی گاهی روستاها صورت گرفت، بی‌آنکه کسی سؤال کند و اجازه‌ای بخواهد. به عنوان نمونه در سال ۱۳۲۵ ساختمان بزرگ تکیه دولت را که قرص و محکم سر جایش بود با کلنگ ویران کردند.

محمدعلی همایون کاتوزیان ۵۱

«در شهر ما فضاهای خصوصی، فضاهای عمومی را بلعیده. مثلاً شهرداری که قاعدتاً باید یک نهاد عمومی باشد، یک نهاد خصوصی است که همه چیز را در شهر کنترل می‌کند. خیابان‌ها همین‌طور بازتر شده‌اند، پیاده‌روها تنگ‌تر. در همه جای جهان دو جا نماد فضاهای عمومی است. یکی پیاده‌رو، یکی میدان… جمع کثیری در خیابان ولیعصر رفت‌وآمد می‌کنند، ولی این خیابان عمومی نیست. چون امر عمومی با مشارکت عمومی و تبادل اجتماعی میان مردم شکل می‌گیرد. مردم در فضاهای عمومی با هم حرف می‌زنند، همدیگر را می‌بینند، همدیگر را پیدا می‌کنند، با هم رابطه برقرار می‌کنند. شما کجای تهران می‌توانی همدیگر را پیدا کنی؟ مگر اینکه جایی قرار بگذاری. بعد هم که سر قرار رسیدی، سریع باید بروی، چون یکی می‌آید می‌گوید راه را بند آورده‌اید، راه بدهید می‌خواهم رد شوم… میدان‌ها باید محل توقف باشند. این‌طور می‌توانند فضای عمومی باشند. الان میدان‌های ما مرکزیتشان را از دست داده‌اند. شده‌اند گره تقسیم حرکت. محل عبور و مرور.»

محمدرضا اصلانی۵۲

«میدان باید محلی باشد که شما بیایی و به آن برسی. در آنجا توقف کنی. برای همین میدان حوضی دارد، مجسمه‌ای وسط آن است و جایی برای نشستن در آن تعبیه شده، ولی میدان‌های ما همه خشک شده‌اند. حسن‌آباد، تبدیل شده به یک برهوت. دور و برش ماکت ساخته‌اند که خیلی هم احمقانه است. مسخره است. شما هیچ کجای حسن‌آباد نمی‌توانی بایستی، بنشینی. زود باید از آن رد شوی. الان تنها میدانی که مانده میدان حر است که آن هم‌مرز ندارد. حرکت سریع ماشین‌ها اجازه نمی‌دهد، شما به مجسمه وسط میدان برسی. در حالی که شما اگر به عکس‌هایی که از میدان‌های ایتالیا و فرانسه و… گرفته‌اند نگاه کنی، توی همه مردم را می‌بینی که وسط میدان ایستاده‌اند. میدان آنجا اصلاً شأن حرکت ندارد، برای ایستادن و توقف است؛ ولی ما شهر را برای رفت‌وآمد ساده کرده‌ایم. پیاده یا سواره، فرقی نمی‌کند.»

محمدرضا اصلانی۵۳

«تهران اتفاقاً شهر ساده‌ای است برای زندگی که بر اساس فونکسیون‌های عمودی و افقی: عبور، مرور! تعریف شده. خیلی شهر ساده‌ای است. شما راحت می‌توانی توی این شهر گم شوی. کمتر شهری مثل تهران است که آدم می‌تواند راحت در آن گم شود. در شهرهای غربی نمی‌توانی این‌قدر راحت گم شوی. شهرها زون دارند.»

محمدرضا اصلانی۵۴

«وقتی ما می‌گوییم شهر مثل زبان است، به این هم توجه می‌کنیم که زبان امر ارتباطی است. شهر هم امر ارتباطی است. چرا اغلب مردم تهران از تهران بدشان می‌آید، اما در عین حال خارج از تهران هم نمی‌توانند زندگی کنند؟... ما برای ماندن در تهران دلایل زیستی داریم، نه دلایل ارتباطی. مردم در این شهر زندگی می‌کنند، ولی با هم ارتباطی ندارند.»

محمدرضا اصلانی۵۵

«هیچ‌وقت در تهران بکوب و بساز متوقف نشده. از زمان قاجار تا به امروز تهران را خراب کرده‌اند و ساخته‌اند. در واقع تهران شهر آمیبی است. یعنی در خود تکثیر می‌شود. روند طبیعی تهران همین تغییرات مدام است. شما پلان‌های هوایی مقاطع مختلف میدان توپخانه را نگاه کنید. یکی از این پلان‌ها به دیگری نمی‌ماند. میدان توپخانه یکی از مهم‌ترین نقاط شهر است. جایی که قاعدتاً فعل کامل شهر باید در آن اتفاق بیفتد. اصلاً معلوم نیست این فعل چه فعلی است…»

محمدرضا اصلانی۵۶

«تهران نمی‌تواند ناخودآگاه قومی ما را انتقال دهد. خود تهران هم در سیر تاریخی ایران و در جریان جهان گم شده. خود تهران آغاز گم‌گشتگی است…

محمدرضا اصلانی۵۷

«تهران پای کوهستان ساخته شده. شهرهای زیادی در دنیا این‌طور نیستند. اگر هم باشند مثل توکیو، شهر را طوری بنا می‌کنند که شما هر آن بتوانی فوجی‌یاما را ببینی. تهران با دماوند شهر است، بدون دماوند هیچ نیست، اما آیا ما می‌توانیم از تهران دماوند را ببینیم. شهر را طوری ساخته‌ایم، چنان بلندمرتبه‌سازی کرده‌ایم که همه زوایای دید به دماوند را کور کرده‌ایم. تصاویری که شما از فوجی‌یاما می‌بینید اغلب از توکیو گرفته شده‌اند، اما آیا عکس‌های دماوند را هم از تهران گرفته‌اند؟»

محمدرضا اصلانی۵۸

«تهران را همواره چون انسان ایرانی می‌باید کشف کرد و این خود نوعی هیجان زیبایی‌شناختی است.»

محمدرضا اصلانی۵۹

«کیفیت پیاده‌راه‌ها در شأن مردم شهر و پایتخت نشینان نیست و باید نگاهی انسان‌محور به شهر داشته باشیم.»

احمد دنیامالی۶۰

«باید قوانین را به سمتی ببریم که تا آنجا که می‌شود سواره‌ها را محدود کنیم و به جای توسعه بزرگراه‌ها پیاده‌راه‌سازی کنیم و شهر برای سالمندان آماده شود.»

احمد دنیامالی۶۱

«مشاهدات تجربی و عینی نشان می‌دهد میزان قابل توجهی از ساخت و سازها در کلان‌شهرها به ویژه تهران به شکل‌های مختلف توسط بانک‌ها و موسسات پولی و مالی صورت می‌گیرد. اغلب برج‌های بلند مرتبه تجاری نام و نشانی از بانک‌ها را به همراه دارند.»

محمد حقانی۶۲

«... زیر شهر تهران، یک تاریخ بزرگ است. این‌جا ییلاق راگاست، سه‌هزار سال پیش از همین بوده است.»

محمدعلی سپانلو۶۳

«تناقض تهران امروز را دوست دارم. می‌گویند ما روی دیو نشسته‌ایم. ضحاک اژدهایی است که در کوه دماوند در بند است و هرچند وقت یک بار زنجیرهایش را می‌جود و زلزله می‌آید. از روی پل حافظ که رد می‌شوی، روی پشت‌بام خانه‌ها لباس‌هایی است که انگار با باد دوره ناصرالدین‌شاه خشک می‌شود…»

محمدعلی سپانلو۶۴

«مرگ تدریجی شهروندان تهرانی بر اثر آلودگی در شهر واقعیت دارد… مسئله مرگ تدریجی شوخی نیست و این مرگ واقعاً رخ می‌دهد اما آن را جدی نمی‌گیریم… آلودگی فزاینده زیستی و صوتی دلیل مخاطره انگیر بودن وضعیت شهر برای تهرانی است…»

مهدی چمران'۶۵

«متأسفانه در تهران استفاده از خودروی شخصی به‌صورت بی‌رویه‌ای رواج دارد… فکر می‌کنم بسیاری از مردم می‌توانند جای استفاده از خودروی شخصی از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند و اگر این‌گونه شود، پایتخت، شهری به مراتب قابل‌تحمل‌تر برای شهروندان می‌شود.»

پروانه معصومی۶۶

«هنوز هم به گمانم وضعیت ترافیک تهران یکی از بزرگ‌ترین معضلات پایتخت است. با وجود ساخت بزرگراه‌ها و احداث ایستگاه‌های مترو، همچنان خیابان‌های تهران شلوغ است و به نظرم در این زمینه، قدری مردم مقصرند. این‌همه خودروی تک‌سرنشین که در خیابان‌ها حضور دارند نمی‌گذارند این شهر نفس بکشد… متأسفم که در تهران مشکلات جدی وجود دارد… مشکلاتی که در تهران به چشم می‌خورد بسیار زیاد است.»

پروانه معصومی۶۷

«... ما نمی‌توانیم شیئی مثل اتومیبل را در تهران نادیده بگیریم، چون هویت تهران به آن وصل است. دو ویژگی ترافیک و آلودگی تهران حاصل حضور اتومبیل در تهران است…»

عباس کاظمی۶۸

«شهرهای ریز و درشت کشور هم به راه تهران رفته و می‌روند و در کنار بدل‌شدن به کارگاه بسیار پرسروصدای ساختمانی و تواناسازی سازندگان به هرکاری که مایلند انجام دهند، هجوم و ریشه‌کن‌کردن بافت تاریخی و باقیمانده نشانه‌هایی از تاریخ شهرها و هویت و شناسنامه آنها را در دستور دارند.»

پرویز پیران۶۹

«کوششی درخور توجه برای زیباسازی و فضای سبز تزئینی به عمل آمده که باوجود انتقادهای اهل فن، چهره ظاهری لبه‌های اصلی تهران و برخی شهرها را از اساس دگرگون کرده. این تحولات، بینندگانی را که برای اولین‌بار یا بعد از سال‌ها به تهران، اصفهان و برخی دیگر از شهرها وارد می‌شوند، به تحسین وامی‌دارد.»

پرویز پیران۷۰

«ضدیتی چشمگیر و بغض‌آلود با بناهای ارزشمند شهری و ضدیتی حاوی حرص و «بغض نمرودی زمین‌خواران» با هر آن‌کس که از این آثار دفاع می‌کرد یا می‌کند، کوچه‌ها و خیابان‌های فرعی اکثر شهرها به‌ویژه تهران را از این آثار آن‌هم گاه دزدانه و شبانه تهی کرده و برای این اقدام گاه باورهای مردم مصرف شده و می‌شود. چنین است که کلانشهرها و شهرهای بزرگ و حتی متوسط به سیما و منظری حاوی اغتشاش بصری و بلندمرتبه‌سازی بی‌دروپیکر از یک‌سو و بدل‌شدن به پارکینگی فراتر از ظرفیت آن‌هم بی‌قاعده دچار شده‌اند..»

پرویز پیران۷۱

«واقعیت این است که امروز تهران تبدیل به شهری بی‌دفاع شده است که مافیای ساخت‌وساز، مسکن و تجاری‌سازی به‌خاطر ارزش افزوده سرسام‌آور این بخش، تهران را عرصه تاخت‌وتاز خود قرار داده‌اند. سرمایه‌گذاران این عرصه از دورزدن ضوابط برای رسیدن به سود هیچ ابایی ندارند و حتی باغات و بافت‌های تاریخی تهران را مورد تعدی قرار می‌دهند. باید… هشدار داد که تهران دیگر در زمینه ساخت‌وساز به اشباع رسیده است.»

احمد حکیمی‌پور۷۲

«تهران به‌عنوان پایتخت ایران برای حل‌وفصل مسائلش نیازمند عزمی ملی است و تنها شورای شهر و شهرداری تهران نیستند که در این زمینه وظیفه دارند.»

احمد حکیمی‌پور۷۳

«... به پایتخت کشورمان یعنی تهران نگاهی بیندازیم، می‌بینیم، گردشگر از لحظه‌ای که وارد فرودگاه مهرآباد می‌شود غیر از نماد میدان آزادی، ساختمان‌های بلند و کوتاهی را می‌بیند که هر کدام یک ساز می‌زنند و در بزرگراه هایمان چون بزرگراه مدرس مجسمه‌های علفی را به عنوان نمادهای شهری می‌بیند و درختچه‌های نئونی، این در حالی است که دایم می‌گوییم از نظر طبیعت جزو پنج کشور اول دنیا هستیم، پس چرا با این رتبه، برای تزیین شهرمان از لامپ نئون و پلاستیک استفاده می‌شود در کجا می‌خواهیم این طبیعت را به نمایش بگذاریم.»

فرزانه اسعدی روزنامه سرمایهُ شماره ۳۵۸ ۶/۱۰/۸۵، صفحه ۱۳ (گردشگری)

«نقاشی‌هایی که در محیط شهری است دیده می‌شود که بخش هنری بارها به آن اعتراض کرده است، چرا که حفظ ارزش هایمان باید به گونه‌ای شایسته صورت بگیرد. هر کشوری ممکن است دوره‌ای را درگیر جنگ بوده باشد و آن‌ها می‌آیند با برگزاری یادمان‌های مختلف و تعریف‌های سمبلی برای شهدای گمنام و قرار نهادن آن در محیط شهری به خون آنان احترام می‌گذارند و یادشان را گرامی می‌دارند. چرا که این نقاشی‌ها قابلیت شست وشو و تمیز شدن را ندارند و در تهران دودآلود پس از مدت کمی تخریب شده و دوده روی آن را می‌پوشاند. کدام گردشگر با دیدن تصویری نامفهوم می‌تواند به ارزش‌های جنگ کشورمان پی ببرد و حکایت آن دلیران را در کشور نقل کند.»

فرزانه اسعدیروزنامه سرمایهُ شماره ۳۵۸ ۶/۱۰/۸۵، صفحه ۱۳ (گردشگری)

«انگار باید احساساتی شویم تعقل رویمان جواب نمی‌دهد؛ یعنی باید به چشم ببینیم که یک عده به دلیل آلودگی هوا، جلوی چشممان جان دادند و مردند و آن وقت می‌گوییم که ای وای موضوع جدی است.»

رامبد جوان۷۴

«ثابت شده است انسان نیاز به رابطه نزدیک با طبیعت دارد. معضل آلودگی‌های هوا، آب و خاک باید حل شود اما کافی نیست تا شهری پایدار به‌وجود آید.

در آینده شهرسازی باید روش‌هایی جدید اتخاذ کنیم تا طبیعت وارد شهرهایمان شود، زیرا سلامت روان انسان در شهرهای استرس‌زا، مدیون حضور در مناظر طبیعی است. یک‌روز حضور در طبیعت ضامن شش‌روز بدون استرس است. از این‌روست که تهرانی‌ها، هفته‌ای یک‌بار به کوه می‌روند. شهرهایی که موفق می‌شوند طبیعت را به درون خود بگنجانند، شهرهای «بیوفیلیک» یا زیست‌دوست هستند. برای تهران نیز هنوز این امید وجود دارد که به شهری بیوفیلیک تبدیل شود.»

نادر اردلان۷۵

«پررونق‌ترین کسب‌وکار در تهران و کلانشهرهای دیگر خاک پاک، ساخت‌وساز است. به عبارت بهتر بالابردن برج‌های مسکونی و تجاری به سوی آسمانی که هوای آلوده چشم آبی‌رنگش را مکدر کرده و خراش‌دادن ساختمان‌های عمودی مشبک، دل و جانش را زخمی می‌کند. نه! این سازندگی نه، ویرانگری است.»

سیروس ابراهیم‌زاده‏۷۶

«اگر به همین منوال پیش برود اصلاً خیابان و کوچه‌ای برای تردد و هوایی برای تنفس باقی خواهد ماند؟ گلزارها و سبزستان‌ها را در هم کوبیدید، خانه‌های آباد را ویران کردید، خیابان‌های بسیار درخت خلوت را از دود و گرد و غبار و هوای آلوده رفت‌وآمدهای زیگزاگ شتابزده انباشتید، حتی تصویر کوچه‌باغ‌های خاطرات زیبای ما را از یادمان زدودید…»

سیروس ابراهیم‌زاده‏۷۷

«شهر را می‌فروشند تا آسمان‌خراش بسازند.»

عبدالرضا زکایی‏۷۸

«ساختمان دست معمار و مردم نیست، دست عده‌ای آدم سودجو است.»

عبدالرضا زکایی‏۷۹

چرا این‌قدر بسازبفروش داریم؟ کدام‌یک از این ساختمان‌های بسازبفروشی را یک معمار خوب، اندیشمند و بافهم ساخته است؟ ** عبدالرضا زکایی‏۸۰


«دیوارها را نماسازی می‌کنند تا شهر قشنگ شود. نقاشی کوه و دشت و دمن می‌کشند تا شهر ماست‌مالی شود. خب، این آفتاب می‌خورد و باران می‌بارد و از بین می‌رود. شما می‌خواهید هر چهار سال یک‌بار نقاش بیاورید تا دیوار نقاشی کند؟ این شد زیباسازی شهر؟ مگر شهر را با نقاشی درست کرده‌اند؟ مگر معماری نقاشی است؟ معماری بُعد دارد، حجم دارد. این بُعدها و حجم‌ها هستند که باید زیبا باشند.»

عبدالرضا زکایی‏۸۱

«در تمام کشورها مسائلی که مربوط به مردم و حق‌الناس است، حفظ و حراست می‌شود. یک بنا حجمی دارد و در یک فضایی ساخته می‌شود. آن فضا هم جزء معماری است. وقتی فضا خراب می‌شود یعنی دست‌وپای معماری را زده و به حقوق مردم هم تجاوز کرده‌اید. این یعنی خارج از معماری اسلامی.»

عبدالرضا زکایی‏۸۲

«شیک‌پوش‌ترین و منظم‌ترین دختر و پسرهای دنیا در همین تهران هستند… واقعاً دخترهای ما با اینکه محدودیت دارند ولی شیک‌پوشی آن‌ها حتی کمتر در اروپا دیده می‌شود.»

زهرا اشراقی۸۳

«مردم ما خود را مالک شهرشان نمی‌دانند. اگر مردم خودشان را حتی جزیی از این شهر می‌دیدند، دیگر لازم نبود که شهرداری برای نریختن زباله در خیابان اینهمه تبلیغ کند و بگوید شهر ما خانه ماست.»

محمّد حسینی۸۴

«در شهر تهران همواره یکی از دغدغه‌های اصلی ما مسئله فرهنگ و هنر بوده است… متأسفانه بناهای تاریخی که پس از ثبت و مرمت خوب نگهداری نمی‌شوند، زیاد هستند که باید نگهدارندگان آن‌ها معرفی شوند تا مردم بدانند چه افرادی از شناسنامه فرهنگی و تاریخی شهرشان خوب نگهداری نمی‌کنند.»

احمد حکیمی‌پور۸۵

«بناهایی تاریخی هویت، فرهنگ و نماد تاریخ و تمدن اسلامی و از سرمایه‌های بزرگ ملی ماست… یکی از این نمونه‌ها مدرسه دارالفنون است که نماد و توسعه و ورود ایران به دوران جدید و تمدن علم و دانش است.»

احمد حکیمی‌پور۸۶

«تهرانی را که در آن متولد شدم، به خاطر دارم و نمی‌خواهم آن زرورق را پاره کنم؛ تهرانی که حالا پر از اتومبیل شده، جایی نیست که از آن لذت ببرم و با آن زندگی کنم.»

ادمان آیوازیان۸۷

«آیا کوهپایه‌های تهران می‌تواند ۱۰ میلیون نفر جمعیت را در خود جای دهد؟ اما ما ۱۰ میلیون نفر را در کوهپایه‌ها اسکان دادیم اما زندگی قابل قبول و باکیفیت وجود ندارد.»

عباس آخوندی۸۸

«متأسفانه از کودکی‌هایمان چیزی نمانده است. چهره شهر تغییر کرده، خانه‌های قدیمی برج شده‌اند. گاهی از محله قدیمی‌مان رد می‌شوم، اما فکر می‌کنم تنها آسفالت آن یادگار گذشته است. متأسفانه کوچه‌های خلوتی که در آن فوتبال بازی می‌کردیم خیابان شده و دیگر جای راه رفتن در آنها نیست.»

سپند امیرسلیمانی۸۹

«تهران در نگاه اول ناتوان و رسواست اما این شهامت را دارد که خود را تغییر دهد و مدام چنین می‌کند و بقیه شهرهای ایران را چنان‌که انگار بچه‌هایش باشند به دنبال خود می‌کشد.»

امیرحسن چهلتن۹۰

«کسی که می‌خواهد شهردار تهران شود باید سابقه مدیریت کلان را داشته باشد و باید از چالش‌های تهران و کلان‌شهرها آگاهی داشته باشد و تیم مناسب و کافی را برای این مدیریت و به‌خصوص در پست‌های کلیدی داشته باشد و از همه مهم‌تر اینکه بدنه شهرداری او را قبول کنند و قدرت تعامل با دولت و سطح بالای نظام را داشته باشد.»

پیروز حناچی در مصاحبه با روزنامهٔ شرق: «۱۸ ژوئن ۲۰۱۷/ ۲۸ خرداد ۱۳۹۶» ۹۱


«چه کسی می‌گوید تهران بی‌هویت است؟ این پایتخت عریض و طویل، بی‌بهره از هرگونه نشانهٔ اختصاصی و منحصربه‌فرد، ابرشهری بی‌شکل و بی‌شناسنامه است؟ هویت تهران امروز، در همین نشانه‌های گریزان باقیمانده از تخریب و تغییر و بازسازی، شکل نمی‌گیرد؟ تهران امروز از نایلون‌های رنگی زشتی شکل می‌گیرد که سعی دارند هر چیز (به‌زعم خود) زشتی را بپوشانند و مخفی نگه دارند؛ از همین کیسه‌های یک‌شکل پرشده از گچ و سیمان، و تل خاک و آجر و ساختمان‌هایی که هر روز برای تبدیل شدن، به شکلی نو، تخریب می‌شوند و بخشی از هویت گذشتهٔ ما را نیز همراه خود از بین می‌برند. تهران، اتفاقاً، هویتش را در از میان برداشتن هویت ما، در ویران ساختن هر چه در گذشتهٔ دور و نزدیک به آن وصل شده‌ایم، می‌جوید. تهران اتفاقاً هویتش را در مخفی نگه داشتن چیزها می‌جوید، هویتی که بی‌رحم است و این سانتی‌مانتال‌بازی‌ها و احساسات رمانتیک آبکی را خوش ندارد.»

هدی امین،۹۲

«در تهران هرجا که باشی باید ظواهر زندگیت را حفظ کنی. زندگی تجمل گرایانه شده، خیلی‌ها وضعیت اقتصادی فرد را با مبلمانش تخمین می‌زنند، اصلاً شخصیت او را با توجه به تجملات زندگیش می‌سنجند. درحالیکه تمکن مالی، یک مسئله کاملاً شخصی است و شخصیت یک انسان، یک مسئله حیثیتی. ارزیابی اینها با پول، واقعاً ناراحت‌کننده است… در واقع اصلاً نمی‌توانم با شما از مفهومی به نام آرامش در خانه صحبت کن… در حال حاضر در شهرهایی با زندگی ساکن مثل تهران، اغلب تفریح‌ها به رفتن به پارک و قلیان کشیدن تبدیل شده. در نهایت و در صورت فعال بودن هم دوره گشتن در پاساژها و خرید کردن! این یعنی اینکه ما از طبیعت خیلی دور شده‌ایم.»

از وبسایت انجمن انسان‌شناسی و فرهنگ۹۳

«اصطلاحی بین بنگاهی‌ها رایج شده که قبلاً نبود: «تهران زیر پاته!». راست می‌گویند؛ خیلی از آپارتمان‌ها را جاهایی ساخته‌اند که از پنجره‌شان تهران، زیر پاست. ما از تهران می‌نالیم و دائم بدی‌اش را می‌گوییم، مع‌ذلک دوست داریم این تهران را زیر پا بکشیم و از عرش به فرشش نگاه کنیم. این میل به ارتفاع جدید نیست، اگرچه تعبیر «تهرانِ زیر پا» جدید است… من فکر می‌کنم میل به بلندی و آسمان‌خراشی نسبتی با قدرت و اعمال قدرت دارد و آسمان‌خراش‌ها حکم همان کاخ‌های سلطنتی و جلال و جبروت شاهانه را دارند. منتها از آن حیث که قدرت شاهانه تعمیم‌یافته و گسترده شده، سطوت و رعونت و اجلال مثل آینه قدی فروریخته و تکه‌تکه شده و بین مردم تقسیم شده، مرکز اقتدار نیز در اندام و فضای دیگری متجلی شده. البته مطلب به همین سادگی نیست و قدری بیشتر باید بحث کنیم.»

سیدعلی میرفتاح۹۴

«تهران نیز مانند بسیاری شهرهای دیگر، موسیقی خود را دارد و با ریتم مخصوص خود بدون وقفه، در تمام اوقات شبانه روز می‌نوازد. موسیقی شهر تهران، با موسیقی تمام شهرهای دیگر متفاوت است. مثلاً هیچ شباهتی به شهری دیگر در جنوب ایران، شمال، یک شهر ساحلی، یا یک شهر کویری یا جنگلی ندارد. .... درک این موضع امر پیچیده‌ای نیست. نیاز به اندیشه و تفحص تخصصی ندارد. کافی است شهری را که هر روز با چشم می‌بینیم و درک می‌کنیم، با گوش بشنویم، و شاید گاه لمس اش کنیم. تنها گوش نیوشایی لازم است که همت داشته باشد، جسارت کند و با چشمان بسته در گوشه‌ای از یکی از میدان‌های بزرگ شهر، در زمان‌های مختلف بیاستد و برای مدتی فقط بشنود.»

مریم قرسو۹۵

«محدودهٔ صوتی و شیوهٔ سخن راندن تهرانی‌ها، با شهرهای دیگر فرق می‌کند. اگر در گوشه‌ای از این شهر که چهل تکه‌ای مرصع و زیباست بیاستید، در مدتی کوتاه بسیاری از گویش‌های ایران را خواهید شنید، و وقتی با چشمان بسته این شهر را بشنوید، می‌بینید که صرف نظر از لهجه‌ها و زبان‌های ایرانی، محدوده و نحوهٔ تولید صوت در افراد مختلف بسیار متفاوت است.»

مریم قرسو۹۶

آرامتر ز دریا       مواجتر ز طوفان

شهری به نام ایران       قلبی به اسم تهران

ای از تبار البرز       ای زادهٔ دماوند

در کوچه کوچه هایت       مردان همیشه مردند

شعر و سرودم از تو       بود و نبودم از تو

فر و شکوه این خاک       آری، وجودم از تو

ای شهر دین و ایمان       ای در پناه یزدان

از توست هر حماسه       ای شهر خوب تهران

تهران شب از تو دور است       تهران همیشه نور است

تهران و کوچه هایش       یادآور غرور است

آرامتر ز دریا       مواجتر ز طوفان

شهری به نام ایران       قلبی به اسم تهران

ای از تبار البرز       ای زادهٔ دماوند

در کوچه کوچه هایت       مردان همیشه مردند

آن شب که طوفان درگرفت       شه نامه هم افسانه بود

وقتی که پیر شهر ما       شعر شهادت را سرود

ای قلب سرخ ایران       ای عرصهٔ دلیران

ای جایگاه هستی       ای شهر خوب تهران

تهران شب از تو دور است       تهران همیشه نور است

تهران و کوچه هایش       یادآور غرور است

--شاعر:؟، خواننده: امیر کریمی

منبع: ویکی گفتاورد