انتهای تقاطع

دانلود رمان انتهای تقاطع اثر شهلا خودی زاده با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم

رمان جدیدی از خانم خودی زاده که به زودی با تو دنیا مال من است و هسل که کارهای خوب ایشان است در اختیارتان قرار می دهیم و اما شروع این داستان اینگونه است: زود باش بشین تو ماشین، نگاه خشک و بی روح زن جوری روی اعصابش راه می رفت که نفسش را می برید، متنفر بود از این همه سردی اما هر چه تلاش می کرد بدتر می شد، زن در سکوتی آزار دهنده داخل اتومبیل نشست و دم نزد …

خلاصه رمان انتهای تقاطع
جلو رفت و تمام حرصش را روی در اتومبیل خالی کرد و چنان آن را به هم کوبید که خودش هم جا خورد اما عجیب آن که زن بی حرکت در جایش نشسته بود و انگار در عالمی دیگر سیر می کرد … از حرصی که تمام وجودش را به جوشش در آورده بود قدم هایش را محکم برداشت و همزمان پنجه به موهای کم پشتش کشید … وقتی کنار دست زن می نشست آن قدری عصبانی بود که پتانسیلش را داشت که او را مثل همیشه زیر مشت و لگدهایش خرد و خاکشیر کند …

هیچ چیزی مثل این سکوت وهم آور این قدر آزار دهنده نبود … نیم رخ رنگ پریده و بی روح زن او را به جنون می رساند … دلش همان زنی را می خواست که عاشقش شده بود نه این زنی را که بی شباهت به مرده ای متحرک نبود … نفسش را حرصی و با پوفی صدادار بیرون داد و اتومبیل را روشن کرد … به اندازه ی کافی دیرشان شده بود و باید هر چه سریعتر خود را به پرواز می رساندند اما رفتار سرد و بی روح زن او را طوری به جنون کشانده بود که حالا جز گاز دادن های پی در پی کار دیگری از دستش برنمی آمد…

میان سرعتی که هر لحظه بالاتر می رفت نیم نگاهی به زن جوان انداخت … نگاهش به رو به رو میخکوب بود اما انگشتانش محکم در هم گره خورده بود و سعی داشت ظاهرش راخونسرد نشان دهد … کفری نگاه از او گرفت و به جاده مقابل دوخت و زیر لب غرید: خیال کردی می تونی منو دیوونه کنی … می دونی که اگه بخوام می تونم چه بلایی سرت بیارم …